خلاصه داستان : وقتی همسر “سوزانه پویول” توسط کارمندانش به گروگان گرفته می شود، او کنترل تجارت خانوادگی را به عهده گرفته و ثابت می کند رهبری بی نظیر است. اما با از راه رسیدن معشوق سابقش، پیچیدگی وارد زندگی شخصی و حرفه ای او می شود...

خلاصه داستان : آستریکس برای نجات پسرعموی زندانیش رهسپار نبرد با ژولیوس سزار و سربازان رومی میشود…

خلاصه داستان : داستان در مورد مرد قدرتمندی می‌باشد که سرنوشت اقتصادی کشورها را کنترل می‌کند...

خلاصه داستان : دو مرد زنان را آزار داده،به آنها حمله کرده،دست به سرقت و قتل زده و در نهایت از دردسر جان سالم به در می برند."ماری آن" آرایشگری خسته و ناامید به گروه آنها می پیوندد و...

خلاصه داستان : “ایزابل” و “جرارد” به قراری عجیب در دره مرگ کالیفرنیا می روند. آنها سالهاست همدیگر را ندیده و به درخواست پسرشان “مایکل” که پس از خودکشی برای آنها ارسال کرده به این مکان آمده اند ...

خلاصه داستان : امیلیا، ایتالیا، «آلفردو» (دنیرو) از خانواده ای بورژوا و زمیندار، و «اولمو» (دوپاردیو) از خانواده ای دهقان، هر دو روز 27 ژانویه ی سال 1901 به دنیا آمده اند. هر چند که این دو به عنوان بهترین دوستان در کنار هم بزرگ می شوند، ولی دوستی شان به یک رابطه عشق و نفرت بدل می شود...

خلاصه داستان : اومبرتو و لئونه فروشنده لباس هستند که در یک خیابان نزدیک به یک دیگر مغازه دارند و برای کسب مشتری بیشتر با هم رقابت میکنند. اومبرتو به خاطر این رقابت سخت مشتری های زیادی از دست داده است ...

خلاصه داستان : پاریس، قرن هفدهم. «سیرانو دوبرژراک» (دوپاردیو)، شاعر و فیلسوفی است که دماغ بسیار بزرگی دارد و به همین دلیل نمی تواند علاقه اش را به دختر عمویش، «روکسان» (بروشه) ابراز کند.«کریستیان» (پرز) هم که به «روکسان»علاقه دارد، از «سیرانو» می خواهد تا از طرف او برای «روکسان» نامه هایی عاشقانه بنویسد...

خلاصه داستان : "سولانج" افسرده شده. خوراک کمی دارد، کمتر لبخند می زند، کمتر حرف می زند. همسرش رائول در تلاش است تا با قرار دادن یک غریبه به نام استفان در نقش معشوقش سولانج را نجات دهد...

خلاصه داستان : "دانتون" در سال 1793 از کشور خود با پاریس بازگشته و متوجه می شود کمیته امنیت اجتماعی پس از تحریک توسط "روبسپیر" دست به سلسله اعدامهای دسته جمعی زده است و...